آقای طهماسب؛ این رکورد را پای خودتان ننویسید
سالن سینما پر بود از همسن و سالهای خودمان. آدمهایی بین 25 تا 35 سال. همه آمده بودند تا به یاد دوران کودکی، شخصیتهای محبوب خود را دنبال کنند. آمده بودند تا فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و بچه ننه» را در دومین هفته نمایشاش و در حالی که میزان فروش آن از مرز یک میلیارد گذشته بود، ببینند. در میان تماشاچیان فیلم، البته کودک و نوجوان هم دیده میشد اما تعدادشان خیلی چشمگیر نبود.
* * *
فیلم که تمام شد، همسن و سالهای ما و خود ما، خیلی کنف شده بودیم. توی ذوقمان خورده بود. با زمزمههایی حاکی از گلایه، ردیفهای صندلی را به سمت در خروج طی میکردیم. فیلم بسیار ضعیفتر از حد انتظار ما بود. داستان فیلم، دیالوگها، سرانجام داستان و ... همه و همه بسیار سطحی و دمدستی بودند.
دوست نداشتیم باور کنیم ایرج طهماسب و حمید جبلی هم، ما را گیر آوردهاند که به بهانه چنین فیلم سبکی، برای خود اعتباری و درآمدی کسب کنند.
* * *
آقای طهماسب، آقای جبلی، کاش این فیلم را هرگز نمیساختید. کاش اجازه نمیدادید این فیلم به خاطرههای دوران کودکیمان و حتی لحظههای شیرین به یاد مانده از برنامههای نوروز امسال و پارسالتان خدشه وارد کند. «کلاه قرمزی و بچه ننه» حتی اگر رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را هم بشکند، باز یک فیلم شکستخورده است. فروشی که از گیشه به دست میآورید و رکوردی که احتمالا میزنید، دستاورد فیلم شما نیست بلکه نتیجه اعتماد نسل ما به گروه شما و شخصیتهای عروسکی مجموعه کلاه قرمزی است. لطفا این رکورد را به پای خودتان ننویسید.